ویژگی های رهبران تحول آفرین:
از زمان ظهور مفهوم رهبری تحول آفرین تا به حال، این مفهوم به طور گستردهای توسط محققان و نویسندگان مختلف به عنوان یک سبک رهبری موثر و نفوذ گذار مورد بررسی قرار گرفته است، به گونهای که بخش اعظم تحقیقات صورت گرفته حکایت از علائم اثربخشی رهبری همانند: رضایت زیردستان، انگیزیش و کارآیی دارند. در پرتو تحقیقات مختلف صورت گرفته میتوان ویژگی های رهبران تحول آفرین را به صورت زیر بیان کرد:
۱- این رهبران جسور هستند. تحقق فعالیت هایی که موجب تغییر میگردند، گاهی اوقات تغییر دادن روشها و اندیشه هایی که به روال عادی در آمده است و توجه به رویدادهایی که مورد پسند نیستند اما مجادله و چالش در پی دارند، از جمله اقدامات رهبران تحول آفرین میباشند. رهبرانی که در چنین شرایطی موفق عمل میکنند، میتوان گفت به اندازهای جسارت دارند که در این شرایط سینه سپر کنند.
۲- اشخاصی هستند که در طول زندگی خود یاد گیرنده و عبرت پذیرند. رهبر تحول آفرین از افراد گروه و یا سازمانی که در آن قرار دارند خیلی متفاوت تر و در سطحی بالاتر میتواند بیاندیشد. آنها این خصوصیت را، از ویژگی های شخصیتی خود از قبیل یادگیری، بررسی، کاوش و تحقیق مداوم که گرایشاتی به بالندگی خویشتن دارند اخذ میکنند.
۳- این نوع رهبران خود را به عنوان عنصر تغییر[۱] تعریف میکنند، طبیعی است که این نوع رهبران انعکاس تأثیرات خویشتن به هر حیطه ممکن را از ویژگی های رفتاری مختلف پیروان گرفته تا ساختار سازمانی که در آن قرار دارند، به عنوان نوعی وظیفه مشاهده کنند.
۴- این رهبران قادرند، به خوبی از مهارت های ادراکی خود بهره گیرند، آنها با مشاهده سازمان به عنوان یک کل به هم پیوسته و با تقویت روابط بین سازمانی، موجب شکل گیری سازمانی واحد و یکپارچه میگردند و بر روی اشخاص درون سازمان توجه دارند تا آنها را به صورت سازگار با محیط و در جهت موفقیت سازمان هدایت کنند.
۵- رهبران تحول آفرین انسانها را باور میکنند. رهبران تحول آفرین به افراد در سطح فردی توجه داشته و آنها را باور میکنند و به آنان اعتماد دارند، این امر عاملی در جهت حل مسائل و کمک به تلاش های بالندگی این افراد است.
۶- این رهبران قدرتهای انطباقی[۲] و نهادینه کردن[۳] خود را بر روی پیروان در سطحی خیلی بالاتر میتوانند عملی سازند. در این وضعیت، پیرو با حس کردن آرزوی ایجاد رابطه با رهبر وارد رابطهای میشود که خود را مستقیماً بتواند ارضا کند (انطباق) و در عین حال در داخل محیطی مناسب با ارزشهای خود (نهادینه شدن) این رابطه را ادامه میدهد.
۷- اشخاصی هستند که میتوانند دیدگاه مشخصی ایجاد نمایند. دیدگاه همچنانکه در انواع رهبریهای دیگر هم است، یکی از عناصر خیلی مهم و ضروری برای تشکیل یکی از ابعاد فرایند رهبری است.
۸- از جانب ارزشها جهت داده میشوند. ارزش ها و باورها، در میان عناصر تشکیل دهنده دیدگاه بنیادیترین هستند. در نتیجه یکی از منابع فرایند تعیین دیدگاه، که یکی از ویژگی های اساسی فرایند رهبری است ارزشها خواهد بود.
۹- رهبران تحول آفرین به آسانی پس نمیزنند. این گونه رهبران دارای ماهیتی هستند که با وضعیتهای پیچیده شبهه برانگیز و مهم به خوبی کنار آمده و میتوانند مجادله بکنند.
۲-۱-۳-۴- رویکردهای رهبری تحول آفرین
در این بخش تلاش میشود تا از میان تمامی نظریاتی که در زمینهی رهبری تحول آفرین ارائه گردیده است، پنج نظریه برجسته با توجه به ویژگی های هر یک مورد بررسی قرار گیرد.
۲-۱-۳-۴-۱- نظریه رهبری تحول آفرین برنز (۱۹۷۸)
از نظر برنز، رهبری تحول آفرین فرایندی است که در آن رهبران و پیروان همواره در تلاشند تا توان روحی و قوای انگیزشی یکدیگر را به سطوح بالاتری ارتقاء دهند. رهبر تحول آفرین همواره در تلاش است تا با شناسایی، تحریک، و فعال کردن مراتب بالاتری از سطوح نیازمندی و انگیزش پیروان، آنها را به سوی شکوفا ساختن و فعلیت بخشیدن حداکثر استعدادهای خویش سوق دهد و در ادامه، در مقابل مشاهده و دریافت بازخور مناسب از پیروان، رفتار و عملکرد خویش را نیز تعدیل کند. در فرایند رهبری تحول آفرین، چنین رابطه متقابل و رو به رشدی پیوسته بین رهبر و پیروان در جریان است. (سنجقی، ۱۳۸۰، ۲۹۳- ۲۹۱)
۲-۱-۳-۴-۲- نظریه رهبری تحول آفرین بنیس و نانوس[۴] (۱۹۸۵)
این دو دانشمند موفق شدند در پایان تحقیقی گسترده و میدانی، که طی آن عملکرد ۹۰ نفر از رهبران پویا و کارآمد سازمانی مورد مطالعه قرار گرفته بود، پنج رویکرد یا شگرد خاص را به مثابه وجوه مشترک کیفیت عمل این رهبران، که حاکی از رمز موفقیت آنان بوده است، شناسایی نمایند. در ذیل چکیدهای از هر یک از این وجوه مشترک ارائه میشود.
۱- تمامی رهبران مورد مطالعه، چشم انداز روشن و نوید بخشی را فرا روی سازمان های خویش نهاده و درصدد بوده اند تا انرژی جمعی اعضای سازمان را در جهت رسیدن به چشم انداز مورد نظر هماهنگ و هدایت کنند.
۲- رهبران مورد نظر موفق شده اند با پیش گرفتن جهت گیری مشخصی در روند حرکتی سازمان، هنجارها و ارزش های جدید را در قاطبه ی اعضای سازمانی حاکم گردانند و در راستای آن منابع انسانی سازمان را به منظور رسیدن به هویت جدید سازمانی بسیج کنند.
۳- رهبران تحول آفرین همواره در صدد بوده اند تا مراتب تعهد و دلسوزی اعضای سازمانی را در خصوص پیشبرد برنامه مورد نظر فزونی بخشند و اعتماد قلبی آنان را نسبت به موفقیت این برنامه ها جلب کنند.
۴- دانشمندان یاد شده ویژگی اعتماد سازی را در زمره رموز موفقیت رهبران تحول آفرین ذکر کرده و بر این نکته تأکید داشته اند که رهبران مورد مطالعه توانسته اند با برقراری حالت اعتماد عمومی در سطح سازمان به نوعی انسجام مطلوب سازمانی دست یابند.
۵- رهبران مورد مطالعه همواره کوشیده اند تا تصویر مثبت و خوشایندی را از قابلیت ها و توانمندی های خویش به نمایش گذارند و خود را از هر نظر وقف انجام دادن مأموریت ها و پیشبرد اهداف سازمانی جلوه دهند.این رهبران در عین حال، اهتمام بسیاری در زمینه ی فراگیری دانش جدید و توسعه ظرفیت های دانش اندوزی سازمان به کار بسته اند.
بنیس و نانوس در جمع بندی کلی از یافته های خود بر این نکته تأکید دارند که: عامل اصلی در رهبری، برخورداری از ظرفیتی است که بتواند معانی مطرح در روابط حاکم بر اعضای سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد و سازماندهی کند (سنجقی، ۱۳۸۰، ۲۹۹- ۲۹۸)
۲-۱-۳-۴-۳- نظریه رهبری تحول آفرین تی چی و دیوانا[۵] (۱۹۹۰)
این دو دانشمند با تمرکز بخشیدن به تلاش های تحقیقاتی خود بر چگونگی تغییر و تحول در شاکله کلان سازمان ها، فرایند خاصی را شامل سه مرحله متمایز ارائه کرده و سعی داشته اند کارکرد رهبران تحول آفرین را در هر مرحله به تفکیک و به شرح زیر مشخص کنند:
۱- نمایان ساختن مراتب نیاز سازمان به تحول: در اینجا رهبران تحول آفرین به مثابه بانیان و مبتکران اصلی تغییر و تحول در صدد خواهند بود تا، با بر هم زدن خواب خویش اعضای سازمانی، تداوم وضعیت موجود را از هر نظر زیانبار و غیر قابل تحمل جلوه دهند و در عین حال، مراتب نیاز واقعی سازمان را به تغییر و تحول نمایان سازند.
۲- ایجاد چشم انداز: کارکرد یک چشم انداز مطلوب را میتوان به مثابه نقشه راهنمای مفهومی در نظر گرفت که هدایت گر حرکت سازمان به سمت هدف های آرمانی است. از نظر این دو دانشمند، ایجاد چشم انداز مطلوب را نمی توان تنها محصول کار فرد رهبر تلقی کرد، بلکه باید آن را به عنوان برایند نظریات گوناگون متخصصان درون سازمان به حساب آورد.
۳- نهادینه سازی تغییرات: در این مرحله رهبران تحول آفرین خواهند کوشید با گزینش و به خدمت گرفتن افراد و متخصصان جدیدی از خارج سازمان، تمامی زنجیره های مفقوده را تکمیل، و در غایت تحول، بافت انسانی جدیدی را بر عرصه فعالیت های سازمانی حاکم کنند. (سنجقی، ۱۳۸۰، ۳۰۱- ۲۹۹).
۲-۱-۳-۴-۴- نظریه رهبری تحول آفرین شرمرهورن[۶]
رهبری تحول آفرین، رهبری الهامی است که بر دیگران اثر میگذارد تا به عملکرد فوق العاده، غالباً در عرصه تغییرات سازمانی و در مقیاس وسیع دست یابند. رهبران تحول آفرین به پیروان کمک میکنند تا کارها را متفاوت و بسیار فراتر از آنچه که در آغاز تصور میکردند، مایل یا قادر به انجامش باشند.خصایص ویژه رهبران تحول آفرین از دیدگاه شرمرهورن عبارتند از:
۱- بصیرت: داشتن اندیشه های روشن و شم جهت یابی و انتقال آنها به دیگران و ایجاد اشتیاق به سختکوشی برای تحقق رویاهای مشترک.
۲- کاریزما(فرهمندی): ایجاد اشتیاق در دیگران، ایمان، وفاداری، افتخار و اعتماد به خودشان از طریق توجه به خود و توسل به عاطفه.
۳- استفاده از نماها: مشخص کردن قهرمانان، ارائه پاداشهای خاص و برگزاری مراسم برنامه ریزی شده برای تجلیل از دستاوردهای بالا.
۴- توانا سازی: کمک به دیگران برای رشد و انجام وظایف، رفع موانع عملکرد، سهیم کردن در مسئولیت ها و واگذاری کارهای واقعاً چالش انگیز.
۵- تحریک ذهنی: به وجود آوردن درگیری ذهنی و عاطفی با ایجاد آگاهی از مسایل و برانگیختن قوه تخیل دیگران برای ارائه راه حل های مطلوب.
۶- پایبندی به اصول: درستکاری و قابل اعتماد بودن، عمل کردن به صورت یکدست بر اساس اعتقادات خویش و بالاتر از همه، ایفای تعهدات با پیگیری کامل (شرمرهورن، ۱۳۸۱، ۲۱۹- ۲۱۸)
۲ - Change agent
۲-Identification
۳-Internalization
۱- Bennis & Nsnus