به مردان امر شده که با همسرانشان به نیکی رفتار کنند.
یعنی حقوق ایشان اعم از انصاف در قسمت نفقه و خوب سخن گفتن و رفتار کردن را ادا کنید.
معروف است که معاشرت به معروف یعنی او را نزنید و سخن بد به او نگویید و با او گشاده رو باشید.[۳۰]
چهار) آیه ۳۴ سوره نساء:
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ…»
منظور از بما انفقوا در آیه شریفه انفاق در مهریه همسران و نفقه آنان است .[۳۱]
۵) آیه۲ سوره طلاق :
«فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ…»
و چون زنان (طلاق داده شده) به آخر عده ی خویش رسیدند به نیکویی ایشان را نگاه دارید، یا به نیکویی از ایشان جدا شوید.
در اینجا «فامسکوهن بالمعروف» یعنی به آن ها مراجعه کنید به آنچه لازم است برایشان از نفقه و لباس و مسکن و خوش معاشرتی [۳۲]
۶) آیه ۶ سوره طلاق:
« أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ … »
و زنان طلاق داده شده را در مکانی که خود نشستهاید به قدر وسع خویش ساکن گردانید و در (نفقه و مسکن ) به ایشان رنج نرسانید برای اینکه برایشان تنگ گیرید و اگر آنان حامل باشند حق ایشان را بپردازید تا بار خویش را بنهند .
آیه فوق تصریح دارد بر وجوب نفقه برای مطلقهای که در طلاق رجعی بهسرمیبرد و به همسر امر میکند که در مدت عده، نفقه و سکونت زن را تأمین کند. همچنین مطلقه حامله را مستحق نفقه میداند تا وضع حمل نماید . وقتی در مورد همسر مطلقه چنین میگوید، پس به طریق اولی همسری که هنوز در حلقه زناشویی شخص به سر میبرد مستحق نفقه خواهد بود و نفقه زوجه برزوج واجب خواهد بود . عدهای از فقها برای اثبات وجوب نفقه به این آیه تمسک کردهاند.[۳۳]
هفت) آیه ۷ سوره طلاق :
« لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»
خداوند سبحان اهل توسعه و تمکن را امر فرموده که برزنان شیرده که فرزندان خود را شیر میدهند به اندازه ی وسعشان توسعه بدهند .
«و من قدر علیه» یعنی کسی که برایش توسعه نباشد «رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» روزیش پس باید از آنچه خداوند او را رحمت فرموده انفاق کند یعنی و کسی که روزیش به مقدار قوتش باشد، پس هرآینه به قدر آن و به قدر امکان و طاقتش انفاق کند.[۳۴]
ب) سنت
روایات متعددی بر وجوب نفقه زوجه دلالت میکند که به ذکر چند مورد از آن ها میپردازیم.
روایت اول: عن ابیعبدالله (ع) فی قوله تعالی : « و من قدر علیه رزقه فلینفق مما اتاه الله ، قال : ان انفق علیها ما یقیم ظهر هامع کسوه و الا فرق بینهما».
امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه میفرماید: « اگر چنانچه زوج به زوجه انفاق کند به طوری که با آن انفاق زوج بتواند بر پای خود بایستد و همچنین لباس و پوشاک او را تأمین کند فبها و در غیر این صورت بین زوجین باید تفرقه و جدایی افکنده شود و کار را به طلاق بکشاند».[۳۵]
روایت دوم: هند همسر ابیسفیان خدمت پیامبر مشرف شد و و عرض کرد : ابیسفیان مرد خسیسی است و خرجی کافی نمیدهد که من و فرزندم را کفایت کند، مگر اینکه خودم مخفیانه بردارم و او نفهمد. آیا بدین سبب مرتکب گناه میشوم؟پیامبر (ص) فرمودند « خذی ما یکفیک و ولدک بالمعروف » به مقداری که تو و فرزندت را کفایت کند به شایستگی از اموال او بگیر.[۳۶]
روایت سوم: پیامبر در خطبه حجهالوداع راجع به حق زن بر شوهر فرمودند : « فعلیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف » ،« پس بر شما باد خوراک و پوشاک زنانتان با نیکی و شایستگی » .[۳۷]
در روایت فوق علاوه بر وجوب اصل نفقه به خوب بودن و شایسته بودن آن ها نیز تکلیف شده است.
روایت چهارم: امام صادق علیهالسلام از پیامبر( ص) نقل میکند که آن حضرت فرمودند:
« ملعون ملعون من ضیع من یعول [۳۸]» ، مورد لعن و نفرین و ملعون است کسی که خانواده و عایله ی خویش را ضایع کند، یعنی حقوق آنان را تضییع نموده و هزینه های زندگی آنان را تأمین و ننماید.
ج) اجماع
بسیاری از فقهای شیعه بر اثبات وجوب نفقه ادعای اجماع کردهاند.[۳۹] علاوه بر فقهای امامیه، فقهای عامه نیز اصل وجوب نفقه را پذیرفته اند.
به عنوان نمونه صاحب جواهر از آن به اجماع امر تعبیر میکند، و اهل سنت نیز به وجوب نفقه افزون بر کتاب و سنت به اجماع نیز تمسک کردهاند[۴۰]. البته به نظر میرسد این اجماع صحیح نیست، زیرا احتمال دارد اجماع بین فقها مستند به همان کتاب و سنت باشد که در این صورت این اجماع خود دلیلی مستقل به شمار نمیآید. که باید خود آن مدرک (کتاب و سنت ) را بررسی کرد و اجماع مدرکی محسوب میشود .
دلایل فوق مورد اتفاق همه مسلمانان است و فقهای امامیه و عامه به آن استناد کردهاند.، اما فقهای عامه علاوه بر آن به دو دلیل دیگر یعنی عقل و قیاس نیز استناد جسته اند.
د)عقل
از نظر عقلی استدلال شده است که چون زوجه به سبب نکاح برای شوهر محبوس می شود ،و از بیرون رفتن از منزل و همچنین از تحصیل درآمد محروم میگردد،لذا شوهر باید نفقه ی وی را پرداخت نماید.[۴۱]
این استدلال اگر چه منطقی است ولی جامع به نظر نمی رسد .زیرا مواردی وجود دارد که زوجه ثروتمند است و نیاز مالی ندارد ولی همچنان تکلیف پرداخت نفقه ی وی بر مرد واجب است.
ه)قیاس
قاعده ای در فقه عامه وجود دارد با این عنوان : « من حبس حق غیره فنفقته واجبه علیه ». یعنی کسی که به خاطر حق دیگری محبوس می شود،نفقه اش بر عهده ی اوست ؛ مانند قاضی، والی و دیگر خدمتگذاران دولت که برای منفعت دولت ، خود را وقف آن مشاغل میکنند و به گونه ای خود را محبوس و مکلف به انجام این خدمات میکنند. از طرف مقابل دولت نیز مکلف به تامین هزینه ی زندگی آنان است.از نظر شرعی نیز حقوق آنان باید از بیت المال پرداخته شود زیرا خود را وقف خدمت به مسلمانان کردهاند. زوجه نیز با آنان قیاس می شود. وی خود را وقف خدمت برای زوج میکند ،فلذا هزینه های زندگی وی بر عهده ی شوهر است.[۴۲]
دلیل فوق از نظر نفس قیاس ضعیف به نظر میرسد.همچنین وقتی دلایل محکمی که در صفحات قبل ذکر کردیم، وجود دارد نیازی به چنین دلیلی احساس نمی شود.
بند دوم: مبانی حقوقی نفقه زوجه
در نظام حقوقی ایران در ماده ۱۱۰۶ وظیفه تأمین مخارج خانواده به طور کلی به عهده شوهر است. و زن هر چند دارایی داشته باشد میتواند آن را برای خود ذخیره کند و به هیچ وجه از آن برای مخارج خانواده و حتی مخارج خودش استفاده نکند.
طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.
با توجه به این مواد در حقوق با تحقق رابطه زوجیت، زن مستحق نفقه خواهد شد ، منتهی نشوز زن مانع آن به شمار آمده است.
“