دین مبین اسلام به مشاوره ومشورت توجه خاصی دارد. مشاوره از دیدگاه اسلام شرکت در اندیشه دیگران وتبادل نظر با آنان است. حضرت علی (ع) فرمودهاند: من شاورالرجالشارکها فی عقولها یعنی هر کس با افراد با کمال و لایق مشورت نماید در عقل آنها شریک شده است. از نظر اسلام خودرایی باعث هلاکت آدمی است. حضرت علی (ع) با بیان این که «من استبد براید هلک» یعنی هر کس که خود رأی باشد هلاک میشود. افراد را از خودرأیی بر حذر میدارد. از نظر اسلام مشورت در کارها باعث بهتر شدن کار و استمرار آن میشود. در قرآن کریم به پیامبر (ص) خطاب شده: …شاور هم فی الامور فاذا فتوکل علیالله: یعنی ای پیامبر در کارها با مسلمانان مشورت نما و وقتی تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن.
این آیه به چند مطلب اشاره دارد:
- قبل از تصمیم گیری با افراد مؤمن مشورت شود.
- مشورت در کارهای مهم صورت گیرد.
۳٫پس از مشورت تصمیم گیری کنند.
- پس از تصمیم گیری بر خداوند توکل نمایند و به رحمت او امیدوار باشند.
مشاوره در اسلام دامنه وسیعی دارد و شامل مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی میشود.
مشاوره از دیدگاه اسلام در سه معنی به کار رفته است.
- مشاوره به معنای مشورت در امور شخصی: که به افراد توصیه شده با صاحب نظران مشورت نمایند و از تجارب آنان سود جویند در این رابطه پیامبر (ص) فرمودهاند: من شاور ذوی الالباب دل علیالصواب: یعنی هر کس با صاحبان اندیشه وفکر مشورت نماید راه صواب و خیر را مییابد.
- نظر خواهی از دیگران برای تصمیم گیری مهم اجتماعی وسیاسی
در آیه شریفه: و شاورهم فیالامور …! یعنی ای پیامبر در کارهای مهم با آنان مشورت نما. از پیامبر خواسته شده تا در مسائل مهم اجتماعی نظر مؤمنان را جویا شود.
- مشاوره به معنای فرایندی برای کمک به حل مشکلات
احادیث زیادی و از جمله: لاظهر کالمشاوره: هیچ پشتیبانی همانند مشاوره نیست … مشاوره را فرایندی برای کمک و پشتیبانی از فرد و کمک به حل مشکلات او قلمداد میکند.
مشاوره به مثابه یک فرایند شامل ابعاد زیر است
الف: ایجاد رابطه یاورانه «حسنه»
ب: شناخت مشکل مراجع
ج: ویژگیهای صلاحدیدهای مشاور
د: روش های برخورد با مشکلات مراجع (روشهای درمانی).
عوامل موثر در لزوم و گسترش راهنمایی تحصیلی :
بررسی راهنمایی به مفهوم کلی و از جنبه های مختلف، کار ساده ای نیست. ولی دو عامل اساسی زیر، تحول و تغییر و لزوم راهنمایی را در زمان حاضر، بیش از پیش موجب شده است:الف: توسعه پدیده شهر نشینی .ب: ترقی تکنولوژی.
پدیده شهر نشینی، تنوع و تقسیم مشاغل را باعث شده است ، و ترقی تکنولوژی نقش تخصص را در احراز شغل بر جسته کرده است ، به علاوه تحول مستمر تکنولوژی جدید،ایجاب می کند که باید افراد، نه تنها برای مشاغل معین آماده شوند، بلکه توانایی خاصی نیز برای سازش های متوالی و پذیرش دگرگونی ها داشته باشند.چند عامل فرعی زیر که در واقع زاییده دو اصل فوق هستند، در ضرورت و پیدایش فکر راهنمایی و همچنین گسترش آن موثر بوده اند:
۱- اهمیت یافتن آموزش فنی و حرفه ای و گرایش افراد به سوی این نوع مشاغل، تا جایی که بتدریج مراکز کشاورزی را ترک کرده ،و جذب قطب های صنعت و به ویژه خدمات می شوند. این وسعت میدان تغییر مشاغل ، اهمیت مسئله راهنمایی آموزشی و حرفه ای را بر مدیران و مسئولان اقتصادی و تربیتی روشن می کند. ما نیز هم اکنون در مرحله گذار از زندگی کشاورزی، به صنعتی و خدمات هستیم و باید جوانان را برای این مرحله انتقالی آماده سازیم.
۲- پیدایش افکار انسان دوستانه و نفوذ روز افزون آن به داخل نظام های تربیتی برای رفع مسائل و مشکلات دانش آموزان: افکار عدالت خواهانه ، ابتدا در عرصه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ظاهر شده و سپس نظام های آموزشی را نیز در بر گرفته است.
۳- افزایش نقش اجتماعی مدارس در هدایت تحصیلی ، سازشی و حرفه ای دانش آموزان : تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی ، سنت های دیرینه را در هم می شکند ، و ارزش های تازه ای را جایگزین ارزش های کهنه می سازد . دیگر خانواده ها به تنهایی قادر نیستند تمام مسئولیت های آموزش و پرورش فرزندان خود را بر عهده بگیرند. از طرفی بالا رفتن سطح توقع مردم و نیاز های جدید نیز باعث شده است که پدر و مادر، بیشتر وقت خود را در خارج از خانه به گذارند و فرصتی برای راهنمایی و تربیت کودکان خود نداشته باشند. نقش مسجد و کلیسا هم محدود به آموزش ارزش های اخلاقی شده است. در نتیجه مسئولیت راهنمایی بتدریج از خانواده ها و کلیسا و مسجد، به مدارس انتقال یافته است.
۴- تحول جوامع سنت گرا و خود کامه به آزاد اندیشی و مردمی: تغییرات اجتماعی و سیاسی در جهان ، به افراد علی رغم موقعیت خانوادگی، اجتماعی و طبقاتی ،فرصت تصمیم گیری و انتخاب داده است، و باید به آنها کمک شود که به بهترین شکل ، از فرصت ها، امکانات، و استعداد های خود بهره برداری کنند.
۵- گسترش علوم و علوم رفتاری: توسعه علوم به طور عام و کلی ، باعث پیدایش رشته های متنوعی شده است که الزاما بر تصمیم گیری دانش آموزان در انتخاب رشته تحصیلی تاثیر گذاشته است. همچنین با پیدا شدن علوم رفتاری به طور خاص ، شناخت ما نیز از فرد و محیط ، متقابلا افزایش یافته است. توسعه حرفه روانشناسی ، مخصوصا بهداشت روانی، باعث تاسیس کلینک های روانی ، و مراکز راهنمایی کودکان شده است. پیشرفت در تهیه آزمون های مختلف هوش، استعداد، رغبت و شخصیت ، راه را برای شناخت بهتر توانایی ها و نارسایی های دانش آموزان، و هدایت آنها براساس این شناخت هموار کرده است. جامعه شناسی به ما کمک کرده تا،نقش افراد را در جوامع بهتر و روشن تر درک کنیم. علم اقتصاد ، اطلاعات حاصل از تجارب کار و نقش و موقعیت افراد در اقتصاد پیچیده را در اختیار ما گذاشته است. و بالاخره مردم شناسی ، که درک ما را از تاریخ فرهنگ ملت ها افزایش داده است.