انواع امتحانات قابل اجرا در سطح وزارت آموزش و پرورش
طبق طرح ساماندهی آزمونها (۱۳۹۰) امتحانات قابل اجرا در سطح وزارت آموزش و پرورش به قرار زیر می باشد؛
امتحانات نوع اول :
الف) امتحاناتنهایی و هماهنگ کشوری: امتحاناتی هستند که مستقیماً توسط مرکز سنجش آموزش و پرورش با همکاری ادارات کل آموزش و پرورش استان ها برگزار میشوند و عبارتند از ؛
- امتحاناتنهایی رشتههای نظری سال سوم متوسطه
- امتحاناتنهایی رشتههای فنی و حرفهای سال سوم متوسطه
- امتحاناتنهایی دوره پیشدانشگاهی
- امتحانات هماهنگ کشوری پایه های اول و دوم متوسطه
ب) امتحانات هماهنگ استانی پایه های اول و دوم متوسطه
ج) امتحانات پایه های اول ابتدایی تا دوره پیشدانشگاهی خارج از کشور
امتحانات نوع دوم:
الف) امتحانات پیشرفتتحصیلی: این نوع امتحانات به منظور کیفیت بخشی به فرایند یاددهی و یادگیری طراحی میگردند و در قالب ارزشیابیهای آغازین، مستمر، کنکورهای آزمایشی و نظایر آن اجرا میشوند.
ب) امتحانات ورودی مدارس خاص (سمپاد، نمونه دولتی و …)
ج) مسابقات علمی، المپیادها و … : به منظور شناسایی و معرفی استعدادهای برتر در زمینه های مختلف که از سوی معاونتها و سایر حوزه های ستادی وزارت آموزش و پرورش برنامه ریزی میشوند.
امتحانات نوع سوم : این گروه از امتحانات توسط سایر دستگاه ها و مؤسسات دولتی و یا خصوصی با
هماهنگی و مشارکت آموزش و پرورش برگزار میشوند، نظیر :
الف) امتحانات استخدامی، آزمون های ورودی موسسات آموزش عالی و …
ب) امتحاناتی که در راستای کمک به تحقق اهداف و برنامه های حوزه های مختلف ستاد و توسط موسسات علمی – آموزشی خصوصی برگزار می شوند.
شیوه طراحی سوالات امتحانات نهایی
مبنای طراحی سوالات امتحانات نهایی، محتوای کتابهای درسی است و این سوالات در حد توان متوسط کشوری طراحی میشوند تا مناطق برخوردار و غیر برخوردار به طور مساوی از سطح دشواری و آسانی سوالات برخوردار باشند. در طراحی سوالات امتحان نهایی دو ملاک اساسی در نظر گرفته می شود؛
الف) نحوه طراحی
- مصاحبه تخصصی با طراحان سوالات
- طراحی جدول مشخصات امتحانی توسط کارشناسان و گروه طراحان
- طراحی سوالات هر درس توسط گروه طراحان ( متشکل از دبیران متخصص و مجرب که در همان سال تحصیلی تدریس داشته باشند)
- استفاده از سوالات بانک سوال توسط طراحان
- بازبینی سوالات طراحی شده توسط دبیر متخصص
- بازبینی و تولید نهایی سوالات توسط گروه طراحان
ب) ملاکها
- آموزش طراحان
- رعایت دستور العملها و مصوبات مرکز سنجش و وزارت آموزش و پرورش
- طراحی سوالات بر مبنای اهداف کتابهای درسی (آخرین چاپ)
- طراحی سوالات بر اساس آموزشهای داده شده
- استفاده از دبیران مجرب، متخصص، متعهد و آشنا به اصول طراحی سوال از شهرها و مناطق مختلف (عرفی، ۱۳۹۲).
چگونگی تصحیح امتحانات نهایی
بعد از برگزاری هر امتحان، پاسخنامهها با رعایت تشریفات امنیتی و قانونی در محلی به نام حوزه
تصحیح جمعآوری میشوند. پس از مشخص شدن شماره رمز توسط رئیس حوزه تصحیح و قبل از جدا نمودن سربرگ اوراق امتحانی، منشی حوزه تصحیح شماره رمز را با رنگ قرمز بر روی کلیه ی سربرگها و ته برگها در محل مخصوص درج می کند. کلیه سربرگهای جدا شده بدون اینکه ردیف شماره رمز آنها به هم بخورد به صورت محرمانه در پاکتهای مخصوصی نگهداری میشوند. سپس از دبیران متعهد و مجرب رسمی شاغل وزارت آموزش و پرورش که به عنوان مدرس آن درس انجام وظیفه مینمایند به عنوان مصحح برای تصحیح دعوت می شود.
برای هماهنگی در تصحیح اوراق دو کار زیر صورت میگیرد: اول اینکه راهنمای تصحیح در اختیار حوزه های تصحیح قرار میگیرد و دوم، قبل از تصحیح، مصححان هر درس در جلسهای توافق های لازم را جهت تصحیح اوراق به عمل آورده و ثبت مینمایند. اوراق امتحانی به شرح زیر در اختیار مصححان قرار داده می شود؛ اوراق امتحانی بدون سربرگ را به ترتیب شماره مسلسل رمز به صورت ۵۰ تایی از هم تفکیک می کنند و هر ۵۰ نسخه اوراق امتحانی را همراه با سوال و راهنمای تصحیح در پاکت گذاشته و تحویل مصححان می دهند. پس از تصحیح، عین اوراق را در همان پاکت از مصححان دریافت و سپس اوراق تصحیح شده توسط مصحح اول را به ترتیب انجام شده در اختیار مصحح دوم قرار می دهند. خلاصه اینکه هر ورقه امتحانی دو مرتبه و توسط دو مصحح بطور جداگانه تصحیح می شود و مصحح دوم میبایست ورقه امتحانی را بدون در نظر گرفتن تصحیح اول، به معنای واقعی همانند مصحح اول ، تصحیح و اقدام به نمرهگذاری نماید. مصححان موظفند مطابق با بارم و ریز بارم هر سوال عمل کرده و همچنین موظفند که ریز بارم هر سوال را روی نوشتهها، شکلها، فرمولها و قسمت های مختلف که بر اساس راهنمای تصحیح به آنها نمره تعلق میگیرد به طور جداگانه و جزء به جزء مشخص و ثبت نمایند و جمع نمرهی متعلق به پاسخ هر سوال را در سمت چپ ورقهی امتحانی به طور خوانا بنویسند. سپس جمع نمرات داده شده را در محل مربوط با عدد وحروف ثبت کرده و با درج نام و نامخانوادگی، زیر آن را امضا نمایند. برای تمایز میان کار دو مصحح، مصحح اول از خودکار قرمز و مصحح دوم از خودکار سبز استفاده می کند.
در صورت اختلاف نمره بین دو مصحح و توافق آنها با هم، مصححان نمره توافق شده را تأیید و امضاء مینمایند بدون اینکه در نمرهی قبلی داده شده خدشهای وارد شود. در صورت مغایرت نمره و عدم توافق مصحح اول و دوم، ورقه امتحانی مجدداً توسط مصحح سوم (غیر از مصحح اول و دوم) تصحیح می شود. پس از اینکه نمرات داده شده توسط مصححان به طور کامل کنترل و بررسی شد، سربرگ اوراق با توجه به شماره رمز آن به تهبرگ همان ورقه دوخت می شود. پس از اعلام نمرات، اوراق امتحانی (بدون سربرگ) دانش آموزان معترض به مصححی غیر از مصحح اول، دوم و سوم (در صورت عدم توافق مصحح اول و دوم) جهت تصحیح داده می شود.
مبانی نظری
هر رشته علمی با یک سری نظریهها مواجه است که زیربنا و بنیاد آن رشته را تشکیل میدهد و شالودهی دستاوردها و یافته های علمی آن شاخه از علوم محسوب می شود. از زمان پیدایش علم روان سنجی تغییرات بنیادی زیادی در نظریه های آن صورت گرفته است و این سیر تحولی به گونه مستمر ادامه داشته است.این نظریهها دارای انواع و مدلهایی هستند و هر کدام معطوف به بعد خاصی از اندازه گیری میباشند. یک نظریه یا مدل اندازه گیری خوب در یک آزمون سنجش توانایی با مشخص کردن رابطه ی بین سوالات آزمون و سطح توانایی، چارچوب مرجعی جهت طراحی آزمون مناسب و حل مشکلات عملی مربوط به آن فراهم میسازد. بدیهی است که از یک نظریه و مدل مناسب، انتظار میرود که بتواند دقت قابلقبولی در اندازه گیری پدیده مورد نظر داشته باشد.
نظریه های آماری نمرات اندازه گیری به تدریج در طول صد سال اخیر توسعه یافتهاند. در سال ۱۹۰۴، چارلز اسپیرمن مبنای نظری اساسی برای الگوی نمره واقعی ارائه داد. در چند دهه پس از آن، تحولات بسیاری شکل گرفت. گالیکسن(۱۹۵۰)، تمام این تحولات را در یک سیستم واحد منسجم خلاصه کرد. این سیستم متشکل از قضایا و معادلات آماری به عنوان نظریه کلاسیک اندازه گیری شناخته شده است. فردریک لرد(۱۹۵۲) و جرج راش(۱۹۶۰)آنچه را که در حال حاضر به عنوان نظریه پرسش – پاسخ شناخته می شود را به طور مستقل گسترش دادند. در سال ۱۹۶۳، لی کرونباخ (کرونباخ، راجاراتنام و گلیسر، ۱۹۶۳) نظریه تعمیمپذیری را تثبیت کرد (سوئن و لی،۲۰۰۷ ). برنان (b2010) متذکر می شود که تفاوتهای میان مدلها بنیادی و مهم هستند، اما هریک از این مدلها قابل دفاع و سودمند هستند، و هیچیک از آنها جایگزینی برای دیگری نیست. همچنین از اینکه بیشتر تحقیقات فعلی در اندازه گیری آموزشی به تفاوتهای میان این مدلها، مخصوصاً تفاوت های میان مفروضاتشان توجهی نمیکنند، اظهار تأسف می کند. بنا به مطالب ذکر شده و در راستای موضوع پژوهش، در این بخش تلاش می شود که به معرفی سه نظریه مذکور و شرح مفاهیم، مفروضات، محدودیتها و تقابلهای آنها پرداخته شود.
[۱]. Charles spearman
[۲]. Gulliksen
- Frederic Lord
- ۴٫ Georg Rasch
- ۵٫ Cronbach
- ۶٫ Rajaratnam