“
استفاده قرار گرفته است. در حال حاضر تنها تعداد اندکی مقالات مفهومی برای استفاده در زمینههای بالینی در مورد بخشش چاپ شده است که ریشه مذهبی نداشته باشد. بررسی ادبیات مربوط به بخشش نشان میدهد دو دوره زمانی در توجه به مفهوم بخشش وجود دارد. اولین دوره از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۸۰ که بحث های نظری مختلف و با حداقل تحقیقات تجربی طراحی شده در مورد جنبههای اساسی مفهوم بخشش صورت گرفته است . دوره دوم از سال ۱۹۸۰ تاکنون که توجه جدی تری به مفهوم بخشش دیده می شود. با مرور پیشینه مربوط به بخشش به تأثیرات سودمند بخشش بر روی مشکلات ناشی از خشم و افسردگی، موضوعات مربوط به خانواده، تکانه ها، سواستفاده های جنسی، اختلالات شخصیت، احساس گناه، سوء مصرف مواد، ارتباط زوجی شکسته شده و سلامت روان به طور کلی اشاره نموده اند (احتشام زاده واحدی، ۱۳۸۷).
تعریف عفو و گذشت
۱-بخشیدن گناه یک فرد به معنای فراموشی آن نیست: در حقیقت فراموش کردن میتواند یک نوع فرار از موقعیت تلقی شود که خود باعث کندی درمان و ممانعت از جراحی شدن برای بیرون آوردن غده آزردگی باشد که در روابط بین فردی ایجاد شده است. فراموش کردن و انکار نمودن آزردگی در روابط بین فردی خود یک مکانیزم روانی است که نمی گذارد درمان واقعی اتفاق بیفتد.
۲-بخشیدن به معنای آشتی نیست: امکان دارد که بخشیدن آشتی را تسهیل کند ولی همیشه بخشیدن دیگران منجر به آشتی نمی گردد. ما میتوانیم افرادی را که موجب رنجش ما در گذشته شده اند ببخشیم و خود را از کینه آن ها خلاص کنیم ولی آشتی کردن و همکاری دوباره با آنان بستگی به میزان اعتمادی دارد که ما به آن ها داریم .
پس بخشیدن عبارت است از آزاد سازی فرد رنجیده از احساس خصومت، بدبینی ، کینه و سایر عواطف و احساسات منفی، در اثر آزاد شدن از این احساسات منفی، سلامت روانی و معنوی فرد رشد میکند و فرد آمادگی پیدا میکند که روابط بین فردی و متعالی خود را توسعه دهد و در جهت شکوفایی استعدادهای خودگام بردارد.
فواید و پیامدهای گذشت
۱-بخشش موجب آرامش فرد و رهایی او از عصبانیت و کینه و تنفر میگردد.
۲-بخشیدن موجب تغییرات اساسی در افکار افراد میگردد و افکار منفی و تخریبی آن ها را به افکار سازنده تبدیل می کند.
۳-بخشیدن موجب می شود که افراد با کرامت انسانی نسبت به فرد رنجاننده برخورد نمایند.
۴-بخشیدن افراد رنجاننده باعث می شود که فرد رنجیده بتواند رابطه صمیمی با دیگران بر قرار کند.
۵- بخشیدن یک ارزش اخلاقی است، عشق به دیگران همراه با حفظ حقوق خودتان از لحاظ اخلاقی امری با ارزش است ( غباری بناب، ۱۳۹۰) .
الگوها و نظریه های بخشش
دیدگاه شناختی: بخشش رایک نوع تغییر شناختی و ادراکی نسبت به خطا و خطاکار در نظر میگیرد( مالتبی و همکاران ، ۲۰۰۷).
دیدگاه روان تحلیلی : بخشش یک نوع توانایی ارتباطی و مربوط به خود[۲۶] است . در اثر بخشش تعارضات ناشی از دلبستگی جداسازی و حل می شود ( هارویتز[۲۷]، ۲۰۰۵) .
الگوهای مبتنی بر تیپ شناسی بخشش : این الگوها انواع بخشش را بررسی میکنند مانند بخشش ناپخته و عجولانه، بخشش بازداری شده، بخشش مشروط، بخشش کاذب یا شبه بخشش، بخشش زیرکانه، بخشش بی وقفه، بخشش اصیل.
الگوهای فرایندی (مرحله ایی) : این الگو بیشترین توجه را به خود جلب کرده و پژوهش های بیشتری را جهت داده است. با تکیه بر این الگو ها می توان مراحل بخشش را آموزش داد و به تدریج و مرحله به مرحله فرد را به بخشش نزدیک کرد ( دنتون و مارتین[۲۸] ، ۱۹۹۸) .
الگوی پنج مرحله ایی ریپلی[۲۹] و ورثینگتون (۲۰۰۲) : شامل یادآوری آسیب[۳۰]، همدلی۶، تواضع۷، عمل و نگهداری۸ است . الگوی چهار مرحله ایی براندسما۹(۱۹۸۲) : شامل تخلیله و بیان احساسات منفی، مواجهه با حوادث گذشته و دردناک، درک نیازها، انگیزشها و دلایل رفتاری دیگران و بخشش است ( حمید پورو همکاران، ۱۳۸۹) .
مدل های بین فردی بائوماستر
بائوماستر ، اشلاین و سومر[۳۱] (۱۹۹۸) برای بخشش دو مؤلفه شناسایی نمودند . مؤلفه درون فردی و دیگری مؤلفه بین فردی . مؤلفه درون فردی میتواند بخشش درونی یا کاستی آن را منعکس سازد . مؤلفه بین فردی شامل ابراز بخشش به فرد خاطی است . قربانی میتواند بخشش را ابراز یا از ارائه ی آن امتناع ورزد این امر به چهار حالت ممکن منجر می شود . در حالت اول نه بخشش درونی و نه بخشش بیرونی شخص بی گذشت است و به فرد خاطی در خصوص بخشیده شدن حرفی زده نمی شود . با این حال چنانچه شخص احساس کند که فرد خاطی را نبخشیده است اما این مطلب را به فرد خاطی نگوید بخشش خاموش خوانده می شود . بخشش خاموش میتواند برای فرد قربانی منافعی داشته باشد ، میتواند احساس آرامش کند اما میتواند فرد رنجیده را در برابر فرد خاطی در موضع قدرت قرار دهد و شاید موجب گرفتن امتیاز شود . اگر فرد قربانی احساس بخشش نکند ، اما به فرد خاطی بگوید که او را بخشیده است ، بخشش پوچ اتفاق می افتد . بخشش پوچ زمانی اتفاق می افتد که قربانیان احساس کنند که هنجارهای اجتماعی بخشش را می طلبد این امر میتواند برای فرد قربانی گران تمام شود چون فرد خاطی در ظاهر بخشیده شده است ، ولی احساسات منفی پابرجا می مانند از این رو قربانی بخاطر تبعیت از هنجارهای اجتماعی و رهایی از فشار اجتماعی تبعیت از هنجارها ، منافع کمی عایدش می شود . در بخشش کامل ، بخشش درونی به فرد خطاکار اظهار و ابراز می شود هم فرد قربانی و هم فرد خطاکار سود خواهند برد .
مدل مبتنی برمصالحه ساپولسکی و وال
ساپولسکی[۳۲] (۲۰۰۴) و وال[۳۳] (۲۰۰۵) برای درک مصالحه قویا از نظریه ی تکاملی اقتباس نموده اند . در دسته های حیوانات که در مجاورت یکدیگر و به صورت اجتماعی زندگی میکنند تشریفاتی برای حل اختلافات و ناسازگاری ها لازم است . فرض شده است که تشریفات مصالحه ، انگیختگی را کاهش و روابط نزدیکتر را ترمیم میکند . انگیختگی کمتر که به دنبال مصالحه میآید میتواند پیش در آمدی برای بخشش باشد که حدس زده می شود بعدها در انسانها به وجود میآید .
مدل دو سیستمی مک کالوگ
“