تئوریهای متعددی به تبیین بیثباتی و تغییر در معنای ازدواج پرداخته اند. در حالی که بعضی از نظریه پردازان معتقدند که تئوریهای اقتصادی[۱] کاملا می توانند تغییرات بوجود آمده در ازدواج، افزایش بی ثباتی آن و بنابراین، تغییرات نگرشی به وجود آمده را توصیف کند، برخی نظریهپردازن از قبیل لستاگ[۲](۱۹۸۳) و بکر(۱۹۹۱) با این مسئله مخالف هستند. نظریهپردازان اخیرا اشاره میکنند باید عوامل فرهنگی را نیز به خوبی عوامل اقتصادی برای توضیح تغییرات در ازدواج، خیانت و الگوهای طلاق و بالطبع تغییرات نگرشی در طول قرن به حساب آورد (نقل شده در رینولد و منسفیلد،۱۹۹۹). در این میان، صنعتی شدن، نوگرایی[۳] و دنیا پرستی[۴] ، مولفههای عمدهای از تغییرات فرهنگی به شمار میآیند. صنعتی شدن در تجدید نظر در عملکرد خانواده سهیم است. بدین معنی که خانواده دیگر به عنوان یک واحد اصلی بشمار نمیآید و حرکت سریعی به سوی فردگرایی[۵] وجود داشته است. نوگرایی منجر شده است. فردگرایی، تاکید به رشد فردی، رسیدن به اهداف فردی تساوی گرایانه (خصوصا در مورد زنان)، خودشکوفایی و شادکامی فردی دارد. پیشرفت فردگرایی موثرترین نیرو در تغییر نگرشها به ازدواج و دیگر اتحادهای جنسی میباشد. دنیا پرستی هم حاصل فرایند شهرنشینی است و این باعث تضعیف اثر جمعیت های محلی و کلیساهای محلی شده است. فردگرایی به عنوان یک عامل کلیدی میتواند بر روی یک پیوستار در نظر گرفته شود که در یک طرف، فردگرایی تاکید دارد بر حقوق افراد و نیز اعتماد به دیدگاههای دیگران و حس مسئولیت شخصی به این نوع فردگرایی، فردگرایی اخلاقی گفته میشود. در سمت دیگر پیوستار، فردگرایی بر خود مختاری شخصی بدون در نظر گرفتن نیازها و حقوق دیگران و خود محوری بالا که به آن خودگرایی عملگرا گفته می شود تاکید دارد. در قرن حاضر تغییر جهت از فردگرایی اخلاقی به فرد گرایی عملگرا وجود داشته است. فردگرایی عملگرا تاکید دارد بر خودمختاری و آزادی که در رشد جنبشهای فمینیستی سهیم است و زنان سعی دارند به مدارج تحصیلی بالا و محیطهای کاری وارد شوند. فردگرایی در تضاد با خانواده است و اگر زندگی خانوادگی رشد فردی محدود کند و نیازهای فردی برآورده نشود طلاق راهی برای آزادی محسوب میگردد(نقل شده در رینولد و منسفیلد،۱۹۹۹).
۲-۲ آموزش پیش از ازدواج
بیشتر زوجین اطلاع ندارند که آموزش پیش از ازدواج که مبتنی بر مهارتها باشد می توان تا ۳۰% احتمال طلاق را کاهش دهد و باعث استحکام ازدواج شود. برای ایجاد یک ازدواج موفق مبتنی بر ارتباطات باز، صمیمیت و سازمان یافتگی زوجین باید به اتفاق همدیگر برای آینده برنامهریزی مناسبی داشته باشند و مهارتهای لازم را بیاموزند. بسیاری از زوجین هنگامی که مسائل در زندگی مشترکشان غیر قابل حل به نظر می رسد، به منظور نجات رابطهشان در جستوجوی زوج درمانگر برمیآیند. برخی هم اشتباه فکر میکنند که مصاحبت با یکدیگر در مدت زمان طولانی آنها را برای ازدواج آماده می کند. تحقیقات نشان میدهد حتی زوجینی که بدون ازدواج با هم زندگی میکنند( که معمولا در کشورهای غیر اسلامی رایج است)، فرصت بهتری برای موفقیت در ازدواج ندارند. آموزش پیش از ازدواج همانند یک ایمنساز است که قابلیتهای افراد برای اداره موقعیتهای مشکلزا را ارتقاء میبخشد(پاتریشیا و گریگوری۲۰۰۳، نقل شده در آقاجان بگلو و همکاران،۱۳۹۲).
[۱] economic theories
[۲] lesthaeghe
[۳] modernalization