سابقه نظریه استحکام به پژوهش الیهو کاتز و لازارسفلد در دهه ۱۹۴۰ در آمریکا باز می گردد.طبق نظریه استحکام، تاثیر پیام های ارتباطی بر نگرش و رفتار مخاطب را محدود و عمدتا در جهت تقویت و استحکام عقاید و باورهای قبلی می داند(مهدی زاده، ۱۳۹۱: ۵۳).این نظریه، پیام رسانههای جمعی، بر پیامگیران بهصورت فردی تأثیر نمیگذارد؛ زیرا فرد، متعلق به گروه است و در او تعلّقات گروهی وجود دارد . از اینرو، روابط اجتماعی فرد در چگونگی واکنشاش نسبت به ارتباطات جمعی، نقشی مؤثر دارد. پیامهای رسانههای جمعی بر پیامگیران، بهمنزلهی تودهای یکسان اثر نمیگذارد و اثر آن بر افکار عمومی به یک اندازه نیست.زیرا تودههایی که در آن افکار عمومی پدید میآید، دارای ساختار است. این کشف (که توده دارای ساختار است) محصول تلاش لازاراسفلدوشاگردانش است و پیام آن، این است که برای فهم کامل اثرات پیام وسایل ارتباط جمعی، لازم است آنرا مانند یک جریان دو مرحلهای در نظر بگیریم. بدین معنا که در مرحله نخست، پیام از سوی رسانهها به رهبران فکری میرسد و در مرحلهی دوم، رهبران فکری، پیام را در میان اطرافیان خود منتشر میسازند(دادگران، ۱۳۸۷: ۵۶).
نظریه کاشت