نهضت بهداشت روانی.
شروع نهضت راهنمایی ابتدایی هم در نوشته و هم تلاشهای ویلیام برنهام [۱]در اواسط دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ میباشد.فاوست[۲] (۱۹۶۸)به نقل از ثنایی،۱۳۸۸) بر اهمیت نقش معلم در بهداشت روانی کودکان ابتدایی تأکید داشت. و مسئولیتهای اساسی آنها را بر مشاوره و مطالعه کودک، کمک به والدین و تحلیل کودک بیان میداشت. در پایان دهه ۱۹۲۰ پیشروان اولیه راهنمایی به ضرورت خدمات راهنمایی قائل بوده و معتقد بودند که مدرسه نهاد شایسته عرضه این خدمات است و راهنمایی دانش آموزان باید تمام پایههای تحصیلی را در بر گیرد. اطلاق مشاوره به عنوان یک فرایند روان شناختی برای اولین بار در سال ۱۹۳۱ در اثر پراکتور، بنه فید ورن بنام راهنمای مشاغل به کار رفت. (هیزولیز، ۱۹۸۶، به نقل از گیبسون؛ میشل؛. ترجمه ثنایی۱۳۸۸؛۲۸).
یکی از پیشگامان جهت گیری تازه که بر مشاوره در محیط مدرسه و غیر مدرسه اثر گذاشت کارل راجرز[۳] بود. دو کتاب مهم وی عبارتند از مشاوره و رواندرمانی و درمان مراجع محوری، راجرز در کتاب مشاوره و روان درمانی بر مسئولیت مراجع برای درک مشکل خود و تقویت خود تأکید داشت. نظر راجرز مبنی بر این که مراجع مسئولیت عمده حل مشکل خود را عهدهدار شود نه این که درمانگر مشکل مراجع را حل کند اولین تناقض جدی در نهضت راهنمایی و مشاوره مدارس را باعث شد. شاید. راجرز بیش از هر شخص دیگری بر طرز تعامل مشاوران آمریکایی با مراجعان اثر گذاشته باشد و شاید بتوان اثر خدمات او به نهضت مشاوره در قرن حاضر را با خدمات هنری فورد به توسعه صنایع اتومبیل سازی تشبیه کرد.
فنگولد [۴]پیشگام دیگر در نهضت مشاوره و راهنمایی سال ۱۹۴۷ طی مقاله ای در مجله مرور مدرسه بیان کرد که مشاوره نه فقط باید خدمات راهنمایی را به اشخاص شاخص، بلکه به دانش آموزانی عرضه کند که بدان نیاز دارند،یعنی دانش آموزان گرفتار در تار و پود قواعد و مقررات هستند. ترکسلر[۵] در سال ۱۹۵۰ تحولات وگرایشهای رو به ظهور راهنمایی را چنین عنوان کرد:
آموزش کاملتر شاغلین راهنمایی
راهنمایی به عنوان وظیفه کل هیئت آموزشی.
همکاری نزدیک تر با خانواده و مؤسسات اجتماعی.
جمع آوری و ثبت منظم اطلاعات مربوط به فرد.
استفاده از مقیاسهای عینی.
میل به فنون پیشرفته ارزیابی، ویژگیهای شخصی دانش آموزان و درمان ناسازگاریها در اختیار گرفتن و استفاده بهتر از اطلاعات شغلی – تحصیلی
محقق دیگر دانوون [۶]در مورد سبز فایل راهنمایی میگوید: عصری که در آن متخصص آزمونها و مشاور حرفهای وارد صحنه میشود تا به کمک علمی به کودک او را در رابطه با معلمان و دروس حساب شدهای قرار دهد که استعداد و تواناییهای او را شکوفا میسازد. یکی از مهم ترین قدمهای نهضت مشاوره و راهنمایی مدارس در دهه ۱۹۶۰ بیانیه خط مشی مشاوران مدارس متوسطه بود که به عنوان یک بیانیه رسمی توسط انجمن آمریکایی مشاوران مدارس تدوین یافت .در دهه ۱۹۷۰ مشاور راهنمایی مدارس وارث یک رشته باورهای کلیشهای بود که باید ارزش و اعتبار آنها مشخص میشد. این تصورات کلیشهای به قرار زیر است:
باور کلیشهای مسئولیت: باور والدین بر این بود که مشاور مسئولیتهای معینی دارد که از جمله عبارتند از پیگیری این که دانش آموز دروس مناسبی را بگیرد، دانشگاه متناسبی انتخاب کند، آزمونهای استاندارد لازم را بگذارند و غیره.
باور کلیشهای شکست: باور به این که مشاور مسئول جلوگیری از شکست افراد است. مشاور حایل بین موفقیت و شکست است. مشاور به عنوان پیش بینی کننده نتایجی که تصمیمات را مشخص میکند
و میتواند احتمال موفقیت و شکست را ارزیابی کند.
باور کلیشهای انتخاب شغلی: این که مشاور کسی است که میتواند به دانش آموز بگوید وارد چه شغلی بشود یعنی کسی است که میتواند این تصمیم را یک بار برای همیشه برای اشخاص بگیرد. علاوه بر اینها مشاور کسی است که آزمونهای گوناگون علایق و استعداد و زمینههای اشتغال را در اختیار دارد و اشخاص مرتباً برای کسب مفاد اطلاعات مربوط به صنعت، مشاغل نظامی و پذیرش تحصیلی به او ارجاع داده میشود. (گیبسون؛ میشل؛ . ترجمه ثنایی. ۱۳۸۸٫ ۳۰ و ۲۹).جنگ جهانی اول نه فقط محرک ساختن و استفاده از آزمونهای روانی گروهی تراز شده بعد از جنگ شد بلکه به تصویب دو قانون منجر شد که در به وجود آوردن یکی از تخصصهای اولیه مشاوره یعنی مشاوره توانبخشی سهم مهمی داشت. یکی قانون توان بخشی شغلی شهروندان و دیگری قانون عمومی ۴۷ در سال ۱۹۲۱ قانون اخیر به ایجاد دایره رزم دیدگان و مزایای بسیاری از جمله استمرار خدمات توانبخشی شغلی و مشاوره و راهنمایی برای رزم دیدگان منجر شد.
مشاوره توانبخشی اساساً مشاوره روانشناختی به حساب میآید که مختص توانبخشی اشخاص است که گرفتار مشکلات جسمی. اجتماعی و عاطفیاند.شرتزر واستون (۱۹۸۱) بخشهای برنامه راهنمایی مدارس را چنین بر میشمارند: بخش ارزیابی، بخش اطلاعاتی، بخش مشاورهای، بخش مشورتی، بخش مشاهدهای، بخش طرح ریزی، جایگزینی و پیگیری و بخش ارزشیابی.
بالاکر و بیگز در بحث خود راجع به مشاوره در محیطهای اجتماعی اشاره دارند به اینکه روانشناس مشاور درگیر مشاوره فردی و گروهی پیرامون مسائل مربوط به طرح ریزی تحصیلی و شغلی تصمیم گیری و حل مسائل شخصی، مشکلات خانوادگی و دیگر فعالیتهای مربوط به رشد شخصی، پیشگیری، مشورت و گاه آموزش روانی است. آنها اشاره میکنند به اینکه راهبردهای سنجش مراجعان باید به گونهای فراهم و ملکه شود که شناخت افراد در رابطه با محیط طبیعی خود آنها ممکن گردد. بالاخره این که مشاور باید فرایندهای رشد انسان را به گونهای که به کار افراد و سازمانهای اجتماعی میآید درک کند.به طور خلاصه فعالیتهای مشاوران عبارتند از: سنجش افراد، ارزیابی محیط، مشاوره فردی، مشاوره و راهنمایی گروهی، رشد شغلی و جایگزینی و پیگیری اخیراً مداخلات پیشگیرانه هم مورد توجه قرار گرفته است.
راکول و رانتی معتقدند راهبران نهضت مشاوره و راهنمایی از همان آغاز نهضت تا کنون توجه خود را به ارزشها در تألیفات و اعمال خود ابراز کردهاند.دیویس مبلغ ارزشهای اخلاقی سخت کوشی، بلند پروازی، صداقت و کسب منش صحیح به عنوان سرمایههای دنیای کار بود. بعدها کارل راجرز اعتقاد به نیک سیرتی و ارزشمند بودن انسان و توانمندی او برای ترسیم سرنوشت خود را عنوان کرد.گیلبرت رن در کتابهای مشاور در دنیای متحول و دنیای مشاور معاصر به بحث از ارزشهای مشاور و مراجعان او پرداخت. به نظر او تصریح ارزشها وشاید کسب ارزشهای تازه به صورت یکی از تکالیف عمده فرد در مشاوره وکلا آموزش و پرورش در میآید (ثنایی،۱۳۸۸؛ ۳۳-۳۲).
گاستاو[۷] معتقد است که مشاوره یک پویش یادگیری است که از طریق رابطه بین دو نفر انجام میگیرد. در این رابطه مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفهای میکوشد مراجع را با روشهای منطبق با نیازمندی هایش یاری کند تا هر چه بیشتر دربارهی خود بیاموزد بینشی را که به این طریق نسبت به خویشتن کسب میکند در رابطهاش با هدفهای معین واقع بینانه و ادارک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار میدهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده برای جامعه بار آید.گیلبرت رن معتقد است که مشاوره رابطهای است پویا که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع و با روشهایی منطبق بر نیازمندیهای مراجع انجام میگیرد. در این رابطه توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع مورد تأکید است. اشمیت[۸] در مطالعهای تعریف و تصور مشاوران از وظایف خویش را با تصور مدیران از نقش مشاوران مورد مقایسه قرار داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین نظرات ۴۸ مشاور و ۴۸ مدیر نمونه تحقیق در مورد وظایف مشاوران توافق وجود دارد.هر دو گروه راهنمایی شغلی و تحصیلی و راهنمایی دانش آموزان در مسائل شخصیتی و اجتماعی را از وظایف مشاوران در وضع موجود ایدهآل ومطلوب توصیف کردهاند.بلکهام [۹]عنوان میکند که مشاوره یک رابطه یاورانه منحصر به فرد است که در آنها به مراجع فرصت یاد گرفتن، احساس کردن، فکر کردن، تجربه کردن و تغییر کردن به طریقی داده میشود که به نظر مراجع مناسب اوست.شرترز و استون (۱۹۸۰) مشاوره را یک روند تعاملی که شناخت معنای خود و محیط را تسهیل میکند میدانند که به ایجاد یا تصریح اهداف و ارزشهای مربوط به رفتار آینده منجر میشود.کاتل [۱۰]و داونی معتقدند: مشاوره روندی است که مشاور از طریق آن به مراجع برای رو به رو شدن، درک کردن و پذیرفتن اطلاعات، مربوط به خود با دیگران کمک میکند طوری که او بتواند در دو راهیهای مختلف زندگی، تصمیمات مؤثری اتخاذ نماید.
به نظر استفلر[۱۱] و گرانت (۱۹۷۲) مشاوره دلالت بر یک رابطه تخصصی بین یک مشاور کار آموخته و یک مراجع دارد این رابطه معمولاً دو نفری است. گر چه گاه ممکن است مستلزم بیش از دو نفر باشد. وهدف از آن کمک به مراجع برای شناخت و تصریح نظر او نسبت به فضای حیاتی خویش است طوری که او بتواند دست به انتخاب های با معنا و آگاهانه در زمینههایی بزند که با طبیعت ذاتی او هماهنگ است و در حیطههایی قرار دارد که برای او امکان انتخاب وجود دارد. این تعریف دلالت میکند بر اینکه مشاوره یک روند است یک رابطه است برای کمک به تصمیم گیری و زیربنای تصمیمات بهتر در زمینههایی از قبیل یادگیری، رشد شخصیت است (گیبسون؛ میشل؛. ترجمه ثنایی. ۱۳۸۸،۳۳،۳۴).
[۱]. William Barnham
[۲] .Faust
[۳]. Carl R. Rogers
[۴]. Feingold
[۶]. Donovan
[۷]. Gastoov
[۸]. Shmeet
[۹] .Belkhuam