گردشگری شهری
: نواحی شهری به علت آنکه جاذبههای تاریخی و فرهنگی بسیار دارند غالباً مقاصد گردشگری مهمی محسوب میشوند. شهرها معمولاً جاذبههای متنوع و بزرگی شامل موزهها، بناهای یادبود، سالنهای تئاتر، استادیومهای ورزشی، پارکها، شهربازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی و مکانهایی مربوط به حوادث مهم یا افراد مشهور را دارا هستند که خود گردشگران بسیاری را جذب میکند. به عبارت دیگر محل سکونت، سرو غذا، ارتباطات، حمل و نقل و سایر خدمات گردشگری در شهرها واقعاند که بازدیدکنندگان از مناطق اطراف شهر و خود شهر از آن استفاده میکنند (فرجزادهی اصل، ۱۳۸۷). گردشگری شهری، عملکرد متقابل گردشگر- میزبان و تولید فضای گردشگری در رابطه با سفر به مناطق شهری با انگیزههای متفاوت و بازدید از جاذبهها و استفاده از تسهیلات و خدمات مربوط به گردشگری است که آثار متفاوتی را بر فضا و اقتصاد شهری بر جای مینهد (پاپلی، ۱۳۸۵).
بسیاری از جاذبه ها و تسهیلات رفاهی اساسا برای خدمت به شهروندان توسعه یافته اند، ولی استفاده ی گردشگران از این تسهیلات می تواند به تداوم آنها کمک کند. از این گذشته، شهرها ممکن است مبادی ورود و خروج گردشگران به کشور یا منطقه باشند و برای گردشگرانی که به نواحی اطراف آن شهر مسافرت می کنند تبدیل به پایگاه شوند. هتل ها و سایر تسهیلات گردشگری بخشی تفکیک نا پذیر از بافت شهری هستند و به مسافران تجاری و تفریحی خدمات می دهند. توان بازرگانی یک شهر به گونه ای نیرومند در جذابیت گردشگری، در تحرک و جنب و جوش و درآماده سازی فضا در مرکز و در اطراف شهر مؤثر است (کازس[۲] وهمکاران، ۱۳۸۲).
فصل دوم : ادبیات تحقیق
بخش اول : مبانی نظری
- مقدمه
بررسی و مطالعه مبانی نظری و تجربی مطالعات و تحقیقات گذشته به درک بهتر مسئله کمک کرده و یافتههای تحقیق را به پژوهشهای قبلی متصل می کند و محقق را از انجام دوبارهکاری بینیاز میسازد. بر این اساس در تحقیق حاضر نیز مرور و آشنایی با مفاهیم و کلیات، ضرورتها و اهمیت، می تواند در شکلگیری نگرش مناسب راجع به چهارچوب تحقیق و بهرهگیری هر چه بهتر از نتایج آن نقش مؤثری را ایفاء نماید.
طی بخش حاضر(بخش اول از فصل دوم) مروری مستند و تفصیلی بر ادبیات و مبانی نظری مرتبط با حکمرانی خوب شهری، مدیریت شهری و توسعه گردشگری خواهد شد.
- مدیریت شهری
در رابطه با مفهوم و کارکرد مدیریت شهری چنین می توان بیان کرد که مدیریت شهری بیشتر وجه فنی و اجرایی دارد و نسبت به حکومت شهری، جو حاکمیتی آن کمتر است و نهادهای مدیریتی شهر بیشتر مجری تصمیمات نهادهای حکومتی هستند که معمولاً در سطح ملی یا محلی مطرح شوند (آخوندی و همکاران، ۱۳۸۷).
هرچند رهیافت سنتی و متداول در مدیریت شهری بر مبنای تمرکزگرایی[۳] در سطح ملی و تمرکز زدایی[۴] در سطح محلی، برنامه ریزی یکپارچه در سطح کلان ملی، برنامه ریزی بخشی میان مدت، نظام بسته و انحصارطلبانه دولتی، اقدامات واکنشی و تنظیم کننده وضع موجود با بهره گرفتن از راه حل های فن سالارانه استوار بوده اما در مقابل، رهیافت نوین اداره شهرها بر تمرکز زدایی در سطح ملی و تمرکز زدایی در سطح محلی، نظام باز و کثرت طلبی در جامعه مدنی، اقدامات ابتکاری و تسهیل کننده وضع مطلوب، عمل اجتماعی و مشارکت فراگیر استوار است (طرح تحقیقاتی طراحی نظام مطلوب مدیریت مجموعه های شهری تهران، ۱۳۸۴).
بحث های کلیدی درباره «بهترین» راه های اداره شهرها طیف وسیعی از موضوعات مختلفی چون مدل حکومت، قدرت شهردار، نحوه انتخاب شهردار (توسط شورا از میان اعضای آن یا خارج از شورا)، انتخاب شورا و شهردار (در روش های مختلف مستقیم، با رای یکپارچه شهروندان، با رای مجزای نواحی مختلف شهر و یا به صورت مرکب)، رای مخفی غیر حزبی، تعادل رابطه شورا و شهردار، مسئولیت پذیری مدیر شهر و بی طرفی سیاسی را در بر می گیرد (هال[۵]، ۲۰۰۵).
در این میان ساختار مدیریت شهری یکی از ابعاد بسیار مهم حکمرانی شهری محسوب می شود (آی بید[۶]، ۲۰۱۲).
- دیدگاه ها و نظریه های منعطف به مدیریت شهری
به دلیل اینکه شکل گیری مدیریت شهری به شیوه مدرن آن به چند دهه اخیر بر می گردد، دیدگاه های صرف در مورد مدیریت شهری بسیار محدود است. اما واقعیت این است که تا قبل از بیان مدیریت شهری در شکل جدید خود، شهرها اداره شده اند و نظریات و دیدگاه های بسیاری از نظریه پردازان در شکل گیری این شکل نوین مدیریت شهری بسیار موثر بوده است. در این راستا در کشور های اروپایی و آمریکایی مفهوم مدیریت شهری بسیار گسترده و تفکیک ناپذیر است و بنا به شرایط عملکردی و نحوه نگرش نظام مند به آن از شقوق مختلفی برخوردار است، که این روند با رشد و توسعه نظام شهری در حال دگرگونی و نو شدن است. ناکارایی نظریات مکتب شیکاگو در دهه های اول بعد از جنگ دوم نیز رشد و توسعه شهری و مسائل زاینده این رشد و توسعه باعث شد که هر موضوعی در شهر مورد مطالعه جامعه شناسی شهری و نیز برنامه ریزی شهری قرار گیرد، دخالت نیروهای متخصص غیر مرتبط بر پیچیدگی این موضوع بیش از پیش افزوده است و فقدان نظریه های مناسب باعث خلا و چالشی جدی در این مورد گردیده است. با این وجود سعی شده است در ادامه نظریه هایی که در مورد مدیریت شهری مطرح شده اند آورده شود (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
- ماکس وبر و نظریه دیوان سالاری
وبر یکی از اندیشمندان بزرگ مطالعات اجتماعی می باشد که نظریات ارزنده ای را در مورد مسائل مختلف اجتماعی مطرح ساخته است. به ویژه نظریه عمومی دیوان سالاری وی را به عنوان اولین نظریه پرداز مدیریت مطرح ساخته است.
وبر پنج اصل مهم را در مدیریت به شرح ذیل مطرح می کند که عبارتند از:
- اصل تقسیم کار وظیفه ای
- اصل تمرکز اختیارات
- اصل اعمال ضوابط به جای روابط
- اصل تدوین آیین نامه مقررات و قوانین برای کلیه امور
- اصل ثبت و ضبط کلیه اعمال و اقدامات و عملیات
او در بحث سازمانی از سلطه و اقتدار نیز نام می برد و سه نوع سلطه را معین می کند: سلطه عقلانی، سنتی و کاریزماتیک (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
سلطه عقلانی نوعی از سلطه است که مبتنی بر اعتقاد به قانونیت دستورها و قانونیت عناوین فرماندهی کسانی است که سلطه را اعمال می کنند. سلطه سنتی سلطه ای است مبتنی بر اعتقاد به خصلت مقدس سنن کهن و مشروعیت قدرت کسانی که بنا به سنت مامور اعمال اقتدارند. سلطه کاریزماتیک سلطه ای است مبتنی بر فداکاری غیر عادی نسبت به کسی که تقدس یا نیروی قهرمانانه شخصی اش و نظم ملهم از آن یا ایجاد شده از سوی آن توجیه کننده آن است. البته خود وبر معتقد است که این طبقه بندی ساده است و در بعضی از جوامع ترکیب هر سه را می توان دید. سپس او بحث کنش عقلانی معطوف به هدف را مطرح می سازد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
وی بر اساس مفهوم سلطه عقلانی، خصایص سازمان بوروکراتیک را تحلیل می کند. بر اساس مفهوم سلطه سنتی، به بحث درباره توسعه و تمایزیابی تدریجی آن می پردازد و انواع سلطه سالمند سالاری، پدرسالاری و پاتریمونیال را نام برد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
از نظر وبر رشد و توسعه جوامع سازمان های بوروکراتیک بر رفتار های جمعی اثر گذارند و یک سازمان خوب سازمانی است که رابطه تعاملی بین سازمان و افراد را در نظر بگیرد. ساختار قدرت در زندگی اجتماعی از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است. مدیریت بر پایه ساختار قدرت اگر دارای مشروعیت باشد و این مشروعیت نهادینه شده باشد از کنش اجتماعی بالایی نیز برخوردار است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
- برایان مک لالین و نظریه حاکمیت و مدیریت شهری
نظریه برایان در حدود دهه هفتاد در مورد حکومت شهری می پردازد. به نظر وی در یک جامعه نهادهای مدنی در قالب تجلی رفتارهای شهری شکل می گیرند و به همین سبب نسبت به تغییرات اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردارند و اولین حرکت های اجتماعی در شهرها شکل گرفته و قوام می یابند. مک لالین شهر را به عنوان یک سیستم باز در نظر می گیرد. سیستمی که نسبت به تغییرات رو به رشد از سازگاری بیشتری برخوردار می باشد و نسبت به مسائل آن پاسخگو باشد (مک لالین، ۱۹۷۳). در نظر مک لالین فرایند سیستمی حاکم بر شهر بر سیستم برنامه ریزی و نظام تصمیم گیری تاثیر گذار است. از نظر مک لالین بحث حکومت شهری و حاکمیت شهری به این صورت معین می گردد. از نظر او حاکمیت نوعی فرایند است. این فرایند متضمن نظام به هم پیوسته ای است که هم حکومت و هم اجتماع را در بر می گیرد. پاسخگویی، تناسب و آینده نگری در حاکمیت، توانایی برخورد موثر با مسائل جاری و پیش بینی رویداد ها نه تنها به شبکه های سازمانی رسمی بستگی دارد بلکه مستلزم شبکه ای غیر رسمی است. شبکه هایی که مردم را قادر می سازند زمانی که شبکه های رسمی در کار فرو می مانند آن را به انجام رسانند.
نظریه مک لالین پایه تحقیقات بعدی را صورت می دهد. به ویژه آنکه دو مفهوم حاکمیت شهری و حکومت شهری به صورت متفاوت وی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. در ایران تا قبل از انقلاب مشروطه تنها چیزی که وجود داشت حکومت شهری و بعد از انقلاب کشاکش بین حکومت شهری و حاکمیت شهری بود. حاکمیت شهری سلطه مردم وار حکومت محلی است که بر حکومت شهری مسلط می گردد و در نظریه های شهرنشینی و شهرگرایی بیشتر می تواند تشریح گردد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
[۱] Urban Tourism
[۲] kazes
[۳] Centralization
[۴] Decentralization