تعاریف طلاق: «طلاق» اسم برای تطلیق است یعنی از بین بردن قید. در کتب لغت، برای واژه طلاق معنای گوناگونی گفته شده است مانند رهایی، آزادکردن، ترک کردن (گواهی، ۱۳۷۳).در لغت نامه دهخدا «طلاق» به معنی رها شدن از قید نکاح، رها شدن از عقد نکاح، رها کردن و فسخ کردن عقد نکاح آمده است (دهخدا، ۱۳۳۵).
در فرهنگ معین «طلاق» به معنی جداشدن یا جدایی زن از مرد و نیز به معنای رها شدن زن از قید نکاح آمده است.بر مبنای گفته لنگرودی (۱۳۷۴) طلاق به معنی رد کردن، انکارکردن، نپذیرفتن، قبول نداشتن، اقرار نکردن، نشناختن، منکر شناسایی شدن، رها کردن (معین، ۱۳۷۱).
مترجم شرایع می نویسد: «طلاق در امت به معنی گشودن گره است» و نیز به معنای رها کردن، واگذاردن. مثلا می گویند که: فلان ساقه طالق است. یعنی رها است، هر کجا که می خواهد می رود و می چرخد. یا اینکه طلاق دادم فلان قوم را (محقق حلی، ۱۳۷۴).به اعتقاد کاتوزیان: «طلاق ایقاعی است تشریفاتی که به موجب آن، فرد به اذن یاحکم دادگاه، زنی را که به طور دائم در قید زوجیت اوست رها می سازد» (کاتوزیان، ۱۳۷۵).در فقه اسلامی طلاق این چنین تعریف شده است: « اذاله نمودن و از بین بردن قید نکاح بواسطه صیغه (طلاق) بدون آنکه عوضی در مقابلش ملاحظه شود (محقق حلی، ۱۳۷۴).بعضی از استادان حقوق فرانسه از طلاق[۱] تعریفی به شرح زیر به عمل آورده اند: «طلاق قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه، در زمان حیات زوجین، به درخواست یکی از آنان یا هردو است» (همان ،۱۹۶۳). در بررسی های اجتماعی، به انحلال قانونی و شرعی و عرفی ازدواج تحت شرایط و مقرراتی خاص، طلاق گفته می شود. در معنای محدود و خاص تر نیز، «انحلال رابطه زن و شوهری در ازدواج دائمی که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای زن و شوهر نخواهد بود، طلاق گفته می شود» (گلچین و سیدی، ۱۳۸۷).
در حقوق امروز ایران طلاق به حکم دادگاه واقع می شود و در تعریف آن می توان گفت: طلاق عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده ی قانونی او. بنابراین طلاق ویژه ی نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضاءِ مدت صورت می گیرد. ماده ی ۱۱۳۹ قانون مدنی در این باره می گوید: «طلاق مخصوص عقد دائم است وزن منقطعه با انقضاء مدّت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود(امامی، ۱۳۷۴).